گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فلسفه اسلامی
جلد اول
فصل 16 هر حادث زمانی مسبوق است به قوه و ماده‏ای كه حامل آن قوه است


اين فصل از فصلهای بسيار مهم اين باب است و عنوان آن بيان يك قاعده‏
فلسفی است . معنای عنوان اين است كه امكان حدوث هر حادث زمانی ( يعنی‏
امری كه وجود نداشته و سپس وجود پيدا می‏كند ) قبل از وجود آن حادث بايد
وجود داشته باشد . يعنی محال است يك شی‏ء حدوث زمانی پيدا كند بدون‏
اينكه در زمان قبل از حدوثش امكانش وجود داشته باشد و بدون اينكه‏
ماده‏ای كه حامل آن امكان است ، در زمان قبل وجود داشته باشد .
قبل از بيان براهين حكما در اين زمينه ، مطلب را از جای ديگری شروع‏
می‏كنيم ، از آن چه كه مشاهده می‏كنيم شروع می‏كنيم . ما در عالم احساس‏
می‏كنيم و مشاهده می‏نمائيم كه اشياء حادث می‏شوند ، چيزهائی نبودند و بعد
موجود می‏شوند مثلا اين گل كه در بهار امسال به وجود آمده در زمستان نبود و
اين نوزاد سال گذشته به دنيا نيامده بود و همچنين حادثها و رويدادهای‏
ديگر . در توجيه اين مسئله چند نظريه ابراز و اظهار شده است .

سه نظريه در تبيين حدوث اشياء


1 - اين رويدادها امری ظاهری است . در واقع چيزی در عالم وجود پيدا
نمی كند و حدوث پيدا نمی كند ، هر چه هست از ازل بوده است و تا ابد
باقی خواهد ماند . آن چه كه می‏بينيم حادث می‏شود ، در واقع چيز تازه ای‏
نيست بلكه فقط جابه جا شدن اشياء است . مثلا اگر ما كه در حال حاضر در
اين جلسه با كيفيت
خاصی در اينجا نشسته‏ايم هر كدام جای خود را تغيير دهيم ، در واقع چيزی بر
افراد موجود اضافه نمی شود بلكه تنها جای افراد و كيفيت نشستن و هيئت‏
آن تغيير كرده است . طرفداران اين نظريه در اثبات مدعای خود چنين‏
استدلال می‏كنند كه : لازمه به وجود آمدن اشياء و امور اين است كه عدم به‏
وجود تبديل شود و چون عدم به وجود تبديل نمی‏شود پس چيز تازه ای به وجود
نمی آيد .
اين نظريه در ميان قدما مطرح بوده است و در دنيای جديد نيز كم و بيش‏
طرفدارانی دارد . پارمنيدس [ از كسانی است كه چنين عقيده‏ای دارد ] وی‏
از فلاسفه ايليائی است و حتی منكر وجود حركت است به اين دليل كه معتقد
است هيچ چيزی حدوث پيدا نمی كند ، پس حركت هم يك امر ظاهری است و
چيز تازه ای نيست .
2 - مطابق نظريه دوم اشياء عالم بطور مداوم معدوم می‏شوند و بجای آنها
اشياء تازه‏ای به وجود می‏آيد .
در ميان عرفا نظريه ای به نام " تجدد امثال " وجود دارد كه مطابق‏
است با همين نظريه دوم . طبق اين نظريه عرفا معتقدند كه عالم بطور مداوم‏
در حال موجود شدن و معدوم شدن است يا به تعبير آنها در حال قبض و بسط
است . مثل نوری كه مرتب پخش بكنند و بگيرند . همچنين نظر مردم عادی‏
نيز چنين است ، مردم عادی فكر می‏كنند كه اشياء از عدم به وجود می‏آيند ،
اول نيستند و سپس به وجود می‏آيند .
3 - نظريه سوم متعلق است به نظريه حكما كه در اين فصل در مقام بيان آن‏
هستيم و در آينده نزديك توضيح خواهيم داد . همانطور كه گفتيم برای ما
مشهود و محسوس است كه اشياء عالم طبق نظام خاصی به وجود می‏آيند و
اينطور نيست كه دفعتا از كتم عدم و بدون هيچ مقدمه ای موجود شوند ، بلكه‏
مشاهده می‏كنيم كه اشياء يك چيزی بوده اند و بعد تبديل به چيز تازه ای‏
شده اند . مثلا نوزاد نطفه بود و برگ درخت موادی در خاك و آب . و
همچنين مشاهده می‏كنيم كه اين تبديلها طبق يك نظام خاص و بطور دقيق و
معين است ، نه اينكه هر چيزی از هر چيزی به وجود آيد و بی حساب به چيز
ديگر تبديل شود . برای ما محسوس است كه هر شی‏ء در خود امكان وجود شی‏ء
مخصوصی را دارد و هر ماده ای صورت خاصی را قبول می‏كند و هر آينده ای با
گذشته مخصوصی ارتباط دارد و همچنين هر گذشته ای با آينده خود .
البته اين برهان نيست بلكه بيان يك امر محسوس و مشهود است . در اين‏
امر محسوس به سه مطلب پی می‏بريم : اولاد : اين عالم ثابت و لايتغير
نيست بلكه مرتب در حال تغير و حدوث مظاهر جديد است . ثانيا : اشياء
حادث با گذشته خود ارتباط دارند و دفعتا از كتم عدم به وجود نمی آيند .
پس هر حادثی يك ماده ای ( 1 ) دارد . ثالثا : هر حادثی از هر ماده ای‏
به وجود نمی آيد . هر ماده‏ای استعداد صورت و حادث خاصی را دارد ، هر
ماده‏ای شأنيت و امكان حدوث حادث معينی را دارد .
به اين خصوصيت اخير به اعتباری می‏گويند " استعداد يا قوه " و به يك‏
اعتبار ديگر می‏گويند " امكان " . خصوصيت شأنيت را اگر به ماده نسبت‏
دهند می‏گويند استعداد يا قوه و از مقوله كيف می‏شمارند و اگر به حادث‏
آينده نسبت دهند می‏گويند امكان استعدادی كه آنرا از مقوله اضافه‏
می‏شمارند .
پس اين مدعی روشن شد كه : " هر حادثی مسبوق به قوه يعنی استعدادی‏
است و همچنين مسبوق است به ماده‏ای كه اين قوه را حمل می‏كند " . چون‏
ديديم كه هر ماده ای زمينه يك حادث معين است يعنی استعداد يك حادث‏
معين است ، پس ماده حامل استعداد است . يعنی ماده به منزله معروض و
موصوف است و استعداد به منزله عارض و صفت .
گفتيم كه اين مدعا را حتی از آنچه كه می‏بينيم هم استنباط می‏كنيم ولی‏
اين مشاهده دليل نمی شود كه به غير اين صورت ممكن نيست و محال است كه‏
حادثی بدون قوه سابق و ماده حامل قوه به وجود بيايد ، زيرا نديدن از محال‏
بودن
اعم است و ما بايد برهان بر امتناع غير اين حالت ، اقامه كنيم . آن چه‏
در مدعا وجود دارد امتناع حالت ديگر است مگر در مبدعات كه آنها هم در
حقيقت حادث زمانی نيستند .

برهان بوعلی در اثبات وجود امكان و ماده :


مرحوم آخوند در اين مورد برهانی اقامه كرده اند كه شيخ در " اشارات‏
" و " الهيات شفا " بيان كرده و غزالی اين برهان را سبب حمله و
انتقاد شديد بر فلاسفه قرار داده است و انصافا اين برهان قابل خدشه است‏
. قبل از بيان برهان لازم است مقدمه ای را ذكر كنيم :
در " منظومه " در باب مواد ثلاث پنج جور امكان ذكر شده است ، بلكه‏
چند معنی از امكان داريم به طور اشتراك لفظی . يك امكان در مقابل وجوب‏
و امتناع است و معنای ديگر به معنای امكان استعدادی است كه با امكان‏
ذاتی فقط در لفظ شريكند و معانی آن دو مغاير است . همچنين در " منظومه‏
" وجوه زيادی از اختلاف ميان اين دو معنی از امكان ذكر می‏كند و می‏گويد :
اولا : امكان ذاتی يك اعتبار عقلی و ذهنی است و وجود مستقل در خارج‏
ندارد ولی امكان استعدادی يك امری است كه وجود خارجی دارد و خودش‏
حدوث و فنا دارد . ثانيا : در امكان ذاتی شدت و ضعف معنی ندارد ولی‏
امكان استعدادی قابل شدت و ضعف است . ثالثا : در امكان ذاتی بر خلاف‏
امكان استعدادی قرب و بعد بين ذات ممكن و فعليت ممكن معنی ندارد .
[ بنابر آن چه منظومه می‏گويد ] امكان استعدادی غير از امكان ذاتی است‏
و تا آنجا كه ما تتبع كرده ايم اين مطلبی است كه در ميان متأخرين فلاسفه‏
اسلامی تحقيق شده است و در بيان بوعلی چنين تفكيكی وجود ندارد . در ميان‏
متأخرين اولين بار شيخ اشراق آن را بيان كرده و از آن به بعد بين آنها
فرق گذاشته اند .
با توجه به مقدمه فوق می‏پردازيم به اصل برهان ، برهان برهانی است كه‏
بوعلی آورده است ، بوعلی می‏گويد : هر حادثی قبل از وجودش ممكن است ،
زيرا اگر ممكن نباشد بايد يا ممتنع باشد و يا واجب . و هردوی اينها با
حدوث منافات دارد ( 1 ) . حال كه ثابت شد هر حادثی قبل از زمان حدوثش‏
دارای امكان بوده است ، ببينيم اين امكان چيست ؟ يا جوهر است و يا
عرض قار است و يا عرض اضافه است . ( عرض قار يعنی اعراض غير از
اضافه ) .
قدر مسلم اين است كه جوهر نيست ، مثلا ما كه می‏گوئيم در گندم امكان‏
بوته گندم وجود دارد به اين معنی نيست كه يك شی‏ء خاصی به طور مستقل در
گندم هست كه مثلا با آزمايش می‏توانيم آنرا به دست آوريم ، اين امكان به‏
صورت يك صفت برای اين جوهر وجود دارد . حالا بايد به بينيم آيا اين‏
صفت در ماهيت خود غير از اضافه و نسبت است يا صفتی است كه ماهيت آن‏
چيزی جز اضافه و نسبت نيست ؟ ( 2 ) و ( 3 ) [ سپس بوعلی ] می‏گويد اين‏
چيزی كه ما آنرا امكان می‏ناميم چيزی جز نسبت نيست و ماهيتش ماهيت‏
نسبت است . مثلا امكان استعدادی نطفه برای انسان عبارتست از نسبتی ميان‏
نطفه و انسان . حال كه اثبات شد امكان هر حادثی قبل از حدوثش وجود دارد
و آن امكان عرض است ، از آنجا كه عرض نياز به محل دارد ، محل همان‏
چيزی است كه در اينجا " ماده " می‏ناميم . [ پس به اين طريق ماده نيز
اثبات می‏گردد ] .
چنانكه بيان شد در اينجا فيلسوفان از راه مشاهده و حس مطلب را اثبات‏
نمی كنند بلكه برهانی نظير آنچه كه گذشت برای مطلب اقامه می‏كنند ( 1 )
و ( 2 ) .

اشكال وارد بر برهان بوعلی :


در اين برهان اشكالی وجود دارد كه البته بوعلی از اين نظر كه به تمايز
ميان امكان ذاتی و امكان استعدادی نرسيده بود تا حدی معذور است ولی از
صدرالمتألهين عجيب است كه چرا متعرض اين اشكال نشدند .
ايراد اين برهان اين است كه امكانی كه برای حادث اثبات شده است‏
امكان ذاتی است ، چون در مقابل وجوب و امتناع قرار گرفته است در حالی‏
كه منظور اثبات امكان استعدادی حادث می‏باشد ، از اشتراك لفظی ميان اين‏
دو سوءاستفاده شده و مغالطه ای ترتيب داده شده است . در استدلال آمده‏
است كه چون حادث نمی تواند ممتنع يا واجب باشد ، ناچار بايد ممكن باشد
و واضح است كه اين امكان ، امكان ذاتی است و بعد گفته شد كه اين امكان‏
يا جوهر است و يا عرض . اين حرف حرف درستی نيست زيرا امكان ذاتی را
خود حكما از اعتبارات عقليه و معقول ثانی دانسته اند و معقولات تانيه‏
ظرف عروضشان ذهن و ظرف
اتصافشان خارج است ( 1 ) . و در خارج عروضی ندارند ، در خارج وجود
مستقلی ندارند غير از وجود منشأ انتزاعشان . اين مطلب كه شی‏ء يا جوهر
است و يا عرض درباره معقولات اولی صادق است ، يعنی اشيائی كه ماهيتشان‏
در خارج وجود دارند يا جوهرند و يا عرض . امكان ذاتی نه تنها قبل از
وجود ممكن وجود ندارد بلكه با وجود ممكن هم [ به اين معنا ] وجود ندارد .